زمستان را
به خاطر چتری دوست دارم
که سرپناهش را در باران
قسمت میکنی با من
و هر قدر هم که گرم بپوشی
یقین دارم باز
در صف خلوت سینما خودت را
دلبرانه می چسبانی به من

هنوز باورم نمیشود
که سال به سال
چشم به راه زمستانی می نشینم
که سالها
چشم دیدنش را نداشته ام