زن ها ، دوست داشتنی ترین چیزی هستند که میشود پیوسته و بی خستگی عاشقش بود و بود و بود...
زن ها ، حجم گونه یا پروتز لب نیستند ، زنها کمرهای خیلی باریک و انگشتان کشیده نیستند ، اینها فقط یک گوشه از زنانگیست...
زن ها چای دارچین و هل دم کردن و قرمه سبزی خوب پختن و لباسها را خیلی تمیز شستن نیستند ، اینها فقط بخشی از آداب خانه داریست...
من فکر میکنم ، این ظریف های زیبای لعنتی ، که همیشه در کنارمان هسنند و ما غالبا بی توجه از کنارشان رد میشویم ، مکمل ما مردها نیستند ، لازمهٔ وجود ما هستند ، این را وقتی فهمیدم که مادرم ، همسرم و دخترم را در آغوشم گرفته بودم و به از دست دادن یکیشان فکر میکردم...
باورم نمیشود که این حجم از خوبی بتواند توی وجود یک آدم متبلور شود ، و البته این حجم از حسادت و حس مالکیت هم...
زنها را باید دوست داشت ، باید عاشقانه بوسید و نگاهشان کرد ، آرام و مهربان و صادقانه ، وقتی که دارند غذا درست میکنند ، وقتی تازه حمام کرده اند ، وقتی دارند جوش تو را میزنند که زیر باران سرما نخوری ، وقتی که با تمام دلشان مشغول مادری هستند ، وقتی بعد از چند ساعت گشتن توی بازار، غر میزنند از پیدا نکردن لباس یا کفشی که دوست دارند ، وقتی اخم میکنند از کثیف بودن مدام اتاق .. ‌. باید دوستشان داشت ، زن ها ، دوست داشتن را میفهمند ، دوست داشته شدن را عاشقانه دوست دارند و البته که مهرورزانی بی بدیلند ، دوستشان بدارید و ببینید که چطور بهشت را برایتان متجلی میکنند...
زن ها ، این دوست داشتنی های همیشگی

نویسنده: محمد یغمایی