میدونین چیه؟ کلا همیشه وفق دادن خودت با شرایط خیلی راحتتر از تغییر دادن شرایطه، یکیم مثل من که خیلی رو عادتاش متعصبه همچین چیزی خیلی واسش سخته خوب! من از اون آدماییم که خیلی بی اعصاب تشریف دارم و وقتی که دارم درس میخونم این حساسیت صدبرابر میشه چندبار همینجا اینو گفتم فکر کنم، اما کیه که توجه کنه اصلا،نمیدونم چرا امسال همه چی دست به دست هم داده که این صله رحم و خانواده و مهمونی و این داستانا دامن مارو گرفته ول نمیکنه لعنتی زبون نفهم کم مونده دامن از پامون درآد ،وا بده دیگه پدر بیامرز .و باید بگم که بله هرچقدرم شما تو این شرایط هنجره تو پاره کنی که من درس دارم مهمون نیاد بازم اهل خونه توجهی بهه حرفای تو نمیکنن و میگن وای قدمتون رو چشم صفا آوردین خوشحال میشیم بیاین حتما ،نهههه اون که درس نداره این چه حرفیه با آغوش باز به استقبال مهمونای عزیز و وقت شناسمون میرن بعدشم مادر گرامی با یه بغل شوینده و تایدو فلان و بهمان به سمت دستشویی حمله میکنه و شروع به بساب بساب میکنه که برق سرامیکای دستشویی چشم مادرشوهر و خواهرشوهرو کور کنه و با خیال راحت کارشونو کنن:-)  بعدم ده پیس اسپری خوشبو کننده میزنه که دیگه غوغا کنه اصن.حتما الان با خودتون میگین به‌به چه میکنه این عروس! 

خلاصه کلام اینکه آقا جان من شما مثل من بی اعصاب نباشین و به اعصاب خودتون مسلط باشین ولی خداوکیلی به من بگین چطور و چگونه میشه درس خوند؟