وقتی مردم...خودت بیا غسال خونه بشورم....اخه اونا که منو دوس ندارن...باهام نامهربونن...تنمو محکم میزارن اینور اونور....بدنم کبود میشه.اما تو آروم بشور منو.
چشامو خودت با دستای مهربونت ببند.
یا لبامو....نه نبوس اخه میگن شگون نداره.
فقط یه دست رو موهام بکش...
کفنمو بزار اونا بپیچن...اخه تو از کارای سخت خوشت نمیاد.
خودت بغلم کن بزارم تو قبر اخه اونا بدنمو میکوبن...ولی تو نه...
خودت تلقینم بده. باشه؟ 
خاکم خودت بریز روم ولی اروم اروم....
دیگه کم کم همه بلند شدن برن اما....تو نرو
یکم دیگه بمون پیشم باشه؟ 
اخه من از تاریکی و تنهایی میترسم...
هرچند تو همیشه تنهام میزاشتی.... 
بعد که حواسم پرت شد مثل همیشه یواشکی تنهام بزار برو...
برو پیش همونایی که همیشه بخاطرشون شکستم و تو نفهمیدی....
نه گریه نکن....حالا دیگه به گریه نیازی ندارم.
خودتم ناراحت نکن من الان زیر خروارها خاکم
برو....
راستی....حرف آخرم....قول بده خوشبخت بشی....باشه؟