۲۶ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

خنده بر هر درد بی درمان دواست.

از قدیم گرفتن خنده بر هر درد بی درمان دواست نگفتن که خنده بر هر درد با درمانم دواست که کلی دردای با درمان داریم که از مغزمون بهره نمیگیریم درمانش کنیم دلمونو خوش کردیم به این ضرب المثل که خنده بر هردرد بی درمان دواست.

   

پ.ن:
+شایدم گاهی باید گفت گریه بر هر درد با درمان دواست
  • ۲
  • نظرات [ ۱۳ ]
    • Tamana
    • يكشنبه ۹ خرداد ۹۵

    دیشب نوشت:(

    امشب از اون شبای سخته خودمو تو قفس تنگ و تاریک پتوم حبس کردم و دارم از گرما خفه میشم با اینکه در اتاق بستس دوست دارم بیشتر خودمو مخفی کنم مبادا صورت خیسم و مژه های نمدارم بنگرانی و ترحم و مهربونی و هر حس مسخره دیگه ای رو به کسی القا کنه ....
    برای چندمین بار افسوس میخورم که پسر نیستم مطمنن اگه پسر بودم الان خونه نبودم یه جای خیلی دور بودم تو هوای آزاد و فارق از غرور کاذب مردونه زار میزدم واقعا یه شب مزخرفه خیلی بدم شاید فقط یه خواب ابدیه که میتونه آرومم کنه.

    پ.ن :
    +اینو دیشب زیر پتو در حالی که داشتم خفه میشدم تو گوشیم نوشتم
    +وقتی آدم دلش پره فقط میخاد بنویسه 
    +نوشتن خیلی آرومم میکنه خیلییییی

  • ۲
  • نظرات [ ۱۱ ]
    • Tamana
    • جمعه ۷ خرداد ۹۵

    مامان شاعر :)

    یا همش خوابه 

    یا پای اون کوفتی پلاسه 

    یا دنبال ریخته و پاشاشه 

    یا نگرانه امتحانشه

    شاعر:مامان جان :)

    پ.ن:

    +مامان شاعرم نعمتیه ها

    +یکی از نعمتاش اینه یه بهونه داری واسه پست گذاشتن

    +این عکسم طبق روال روزاییه که میرم امتحان بدم با عرض پوزش

  • ۱
  • نظرات [ ۷ ]
    • Tamana
    • چهارشنبه ۵ خرداد ۹۵

    و این بود جریان عاشق شدن من...

    دیروز بود که من اومدم و اینترنتو روشنش کردم اما این مودم گور به گوری امیدمو ناامید کرده بود بیشعور یکی از نورسوهای امید چشای سبز خوشگلش.و بسته بود لامصب هرچیم من اسم خدا و پیغمبر و جون اینو اونو فلان و بهمان میاوردم  راه نمیومد باهام . خواب تشریف داشت دیگه چشای سبزشو ازم دریغ میکرد نامرد منم که دیوانه شده بودم دیگع یعنی در حدی که میگفتم:خدایای تروخدا درستش کن(شک نکنید دیوانه ام) چندتا مشت و فحش (بد آموزی داره مطلبو بازش نکنم) نثار مودم جان کردم تا بالاخره از خواب ناز بیدار شد و اون چشای وزغیشو باز کرد نفله تازه اون موقع بود که فهمیدم ضربان قلب و فشار خون و اعصاب کل سیستم بدنمو وصل کردم به این چش سبز خوشگل و شیطون و بلا در این دنیایی که بدون این چش سبز و دوستای چش سبز دیگش خیلی تنهام خعلیییییی

      پ.ن:
    +عاشق شدم رفت
    +این چشمک زدنای کوفتیش نمیزاره درس بخونم 
    +به قول یه دوستی به ارواح جدم امتحانامو ردم
  • ۰
  • نظرات [ ۷ ]
    • Tamana
    • دوشنبه ۳ خرداد ۹۵

    :(((((

    نعععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععععع

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    .

    واکنش من وقتی دوستم میخاد کتابشو بعد امتحان پاره کنه 

    پ.ن:بابا خوب واسه شهریور لازممون میشه دیگه

  • ۰
  • نظرات [ ۶ ]
    • Tamana
    • دوشنبه ۳ خرداد ۹۵

    زندگی:)

    دنیامو از نو میسازم

    باپس زدنه گذشته

    باامید به آینده

    و زندگی درحال...(:

  • ۱
  • نظرات [ ۳ ]
    • Tamana
    • دوشنبه ۳ خرداد ۹۵
    نور می بارد
    من به یک نغمه ی ناخوانده به زیر تیرک
    من به یک‌باد نیاورده ی بوی گل و تو
    من به یک عطر نبوییده ی ناب
    خشنودم!
    نور می بارد
    آسمان آبیست
    زندگی جاریست.